[نفت] بده تلمبه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[عمران و معماری] چشم تلمبه [معدن] چشم تلمبه (آبکشی)
[برق و الکترونیک] فرکانس پمپ
زیاد تکان دادن
[عمران و معماری] مجرای ورودی تلمبه
(برای ورزش) هالتر یا وزنه یا دمبل بلند کردن
[عمران و معماری] محور پمپ
1- (تایر و غیره) باد کردن 2- پراز باد غرور کردن
[نفت] خشک کردن موقت چاه
[نفت] قابلیت تلمبه شدن
دمش [فیزیک] فرایند تحریک اتمها یا مولکولهای محیط فعال و انتقال آنها به تراز انرژی بالاتر
واژههای مصوب فرهنگستان
[نفت] دکل تلمبه زنی