مقام و قدرت که برای پیشبرد هدف های فردی مورد سو استفاده قرار گیرد، مسند زورگویی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دین یار، روحانی، روحانیون، مردروحانی، کاتوزی سایر معانی: کاتوزیان، کشیشان
(مرد یا زن) روحانی، کاتوزی، کشیش
تریبون، میز مخصوص قرائت، میز جاکتابی سایر معانی: (کلیسا) میز ویژه ی قرائت انجیل
نصیحت کردن، وعظ کردن، موعظه کردن، سخنرانی مذهبی کردن سایر معانی: (به ویژه به طور خسته کننده) پند دادن، درس اخلاق دادن
فهرست، جدول، میز، سفره، کوهمیز، لیست، لوح، مطرح کردن، از دستور خارج کردن، روی میز گذاشتن، در فهرست نوشتن سایر معانی: خوراک روی میز، خوان، مجموعه ی قوانین (به ویژه اگر بر لوحه نوشته شده باشد) ...