1- باز خواندن، به مراجعت دعوت کردن 2- تلفنی جواب دادن، متقابلا تلفن زدن، (انگلیس) اتاقک تلفن، کابین تلفن، کیوسک تلفن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تلفن همگانی، تلفن پولی (که سکه در آن می اندازند)
شبکۀ عمومی تلفن [مهندسی مخابرات] شبکۀ عمومی ارتباطات صوتی که برای خدمات دسترسی تلفنی از آن استفاده میشود
واژههای مصوب فرهنگستان