تبلیغاتی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رسول، فرستاده، حواری، عالیترین مرجع روحانی، پیغام بر، پیغـامبر سایر معانی: (معمولا با a بزرگ) حواری (هر یک از دوازده پیرو عیسی)، (بیشتر در مورد جنبش های سیاسی یا اصلاح طلبی) علمدار، سردمدار، ...
جاسوس سایر معانی: pigeon stool کبوتر یا مره دام که بچوبی بندند