[حقوق] تفکیک، افراز، تقسیم اموال
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشگویی کننده سایر معانی: پیشگویی کننده
غیبگویی یا پیشگویی کردن سایر معانی: (تحت الهام خداوند) پیشگویی کردن، (پیامبرانه) اعلام کردن، پیش بینی کردن، آینده نگری کردن
نبوتی، پیغمبری، مبنی بر پیشگویی سایر معانی: پیامبرانه، وابسته به پیامبر، نبوی، وابسته به پیشگویی، پیشگویانه، آینده نگرانه (prophetical هم می گویند)
پیغمبری، نبوی، متضمن پیشگویی، خبردهنده
کتب انبیای بنی اسرائیل سایر معانی: کتب انبیاء بنی اسرائیل
پیغمبری، نبوت
درمان پیشگیرانه [پزشکی] نوعی درمان یا اقدام با هدف حمایت از بیمار در برابر بیماریای که به آن مبتلا شده یا در معرض ابتلا به آن قرار دارد ...
واژههای مصوب فرهنگستان
پیشگیری [پزشکی] بهکارگیری روشهایی برای جلوگیری از بیماری
طب پیشگیری، طب استحفاظی سایر معانی: (پزشکی) پیشگیری، جلوگیری، طب طب پیشگیری
تسکین دادن، خشم کسی را فرونشاندن، خشم را فرو نشاندن، استمالت کردن سایر معانی: (خداوند یا خدایان را) بر سر مهر آوردن، خشنود کردن، دل کسی را به دست آوردن
تسکین دهنده، دلجویی کننده سایر معانی: تسکین دهنده، دلجویی کننده