[آب و خاک] مولینه پره ای
دیکشنری انگلیسی به فارسی
علوم هوایى : پیش برنده
propeller : پروانه هواپیما وکشتی وغیره
(مهجور) تمایل داشتن، میل داشتن، مایل بودن، incline : تمایل داشتن
رجوع شود به: propylene
شایسته، مناسب، مطبوع، بجا، بموقع، مخصوص، چنانکه شاید و باید سایر معانی: درخور، فراخور، (با: to) معمول، طبیعی، ویژه ی، درست، صحیح، زیبنده، به تمام معنی، دو آتشه، فقط خودش، به تنهایی، خود، (ان ...
[ریاضیات] درست به اندازه ی مورد نیاز
[کوه نوردی] حمایت مستقیم
[حسابداری] افشای مناسب
[ریاضیات] قضیه شرطیه منفصله حقیقه
[ریاضیات] وجه سره
ویژهطول [فیزیک] طولی از هر جسم که در چارچوب همراه جسم اندازهگیری میشود
واژههای مصوب فرهنگستان