تلویزیون پیشتابی (که صفحه ی آن بزرگ است)
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[عمران و معماری] جوش برجسته
[ریاضیات] عملگر تصویر آبلی
[زمین شناسی] سیستم تصویر آیتوف سیستم تصویر ناحیه مساوی یا همولاگرافیک که در آن تمامی سطح زمین در روی یک بیضی نمایش داده شده است توده های خشکی نزدیک به مرکز نقشه شکل بالنسبه صحیحی دارند اما آ ...
[زمین شناسی] نظام تصویر هم فاصله صفحه ای
[زمین شناسی] نظام تصویر صفحه ای، نظام تصویر آزمونی نوعی نظام تصویر نقشه که از ان طریق می توان یک سطح کره ای از زمین را روی یک سطح صاف ترسیم کرد.
پستابش [سینما و تلویزیون] نمایش تصاویر پسزمینه با قرار دادن فراتاب در پشت پردۀ نیمهشفافی که در پسزمینۀ صحنه قرار دارد ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[سینما] روش فیلمبرداری از طرحهای گرافیک
[ریاضیات] مرکز تصویر [آمار] مرکز تصویر
[سینما] پروژکتور دوسره - پایه تو در تو یا دوگانه
[آمار] پیش بینی انتخابات
[آب و خاک] تصویر بیضوی