[عمران و معماری] تابلوی بازدارنده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[حقوق] دستور دادگاه عالی به دادگاه نخستین دایر بر خودداری از اقدام قضایی (به دلیل عدم صلاحیت یا تجاوز دادگاه نخستین از حدود صلاحیت خود)
پرهیزکننده، پرهیزگار، کسیکه ازاستعمال مسکرات پرهیزدارد
انکار، رد، تکذیب، عدم پذیرش، حاشا سایر معانی: ناخستویی، واسرنگیدن، ارندان، پرده پوشی، ناپذیرایی، عاق سازی، دست رد (بر سینه ی کسی) زدن، پس زدن، روگردانی، رجوع شود به: self-denial [ریاضیات] ضد ...
مانع، محظور، اشکال، گیر، رادع سایر معانی: (هرچیزی که جلوگیری کند یا به تاءخیر اندازد) مانع، جلوگیر، پاگیر، دست و پاگیر، سربار، درنگ انگیز، راه بند، بازدار، (نقص گفتار) لکنت، گرفتن زبان، تته ...
ترک، تبعید، محرومیت، محکومیت، تخطئه سایر معانی: ممنوعیت، قدغن سازی، حرام اعلام کردن، منع
رد، منع، حق رد، رای مخالف، نشانه مخالفت، رد کردن، رای مخالف دادن، قدغن کردن سایر معانی: وتو کردن، بازداری، حق وتو، (امریکا) حق رییس جمهور یا فرماندار ایالت به وتو کردن لوایح پارلمانی (اگر لا ...
شیوهای در سیاست مهار مواد و الکل که در آن تولید و فروش و مصرف آنها اکیدا ممنوع میشود|||متـ . سیاست ممنوعیت مطلق zero tolerant policy [اعتیاد] ...
واژههای مصوب فرهنگستان