[نفت] حفاری چاه تولید ی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[نساجی] مهندس تولید
جنگل تولیدی [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل] جنگلی که عمدهترین نقش آن تولید محصولات جنگلی است
واژههای مصوب فرهنگستان
[نفت] شیوه ی تولید میدان
[سینما] جلسه هماهنگی تولید
[حسابداری] روش میزان تولید
[برق و الکترونیک] الگوی تولید الگویی که در شکل نهایی مکانیکی والکتریکی خود با ابزارهای تولید، مته ها، بستها و روشهایی برای استفاده در واحدهای جانبی تولید ساخته می شود.
[حسابداری] سربار ساخت
[زمین شناسی] فازتولید مرحله تولید نفت(استخراج نفت)از یک حوضه نفتی
[نفت] لوله ی تولید
[سینما] برنامه ریزی تولید [صنعت] برنامه ریزی تولید [ریاضیات] برنامه ریزی تولید
[نساجی] کارخانه تولیدی