[آمار] چگالی پیشین
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[ریاضیات] اطلاعات قبلی
[حسابداری] اصلاحات دوره قبل
[حسابداری] دوره های قبل
[ریاضیات] احتمال پیشین، احتمال اولیه، تخمین ابتدایی [آمار] احتمال پیشین
[ریاضیات] احتمال پیشین نمونه
پبش از رفتنش
(درجه، مقام و یا دوره ی) سرپرستی دیر (priorship هم می گویند)، مقام اسبق
باب پی کردن بردن از علت به معلول، از راه قیاس، قیاسی
[کامپیوتر] وقفه اولویت [برق و الکترونیک] وقفه تقدمی ساختار وقفه ای در کامپیوترها که به گونه ای سازمان دهی می شود که تقدم بالاتر بتواند در ارائه خدمات به تقدم پایین تر وقفه ایجاد کند .
[ریاضیات] توزیع پیشین [آمار] توزیع پیشین
[ریاضیات] احتمال پیشین [آمار] احتمال پیشین