مطبوعات، اوراق چاپی سایر معانی: مطبوعات، اوراق چاپی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[برق و الکترونیک] اتصال سیم بندی چاپی اتصالی که اتصالهای داخلی بین انتهای سیم بندی مدار چاپی و سیم بندی خارجی معمولی را انجام میدهد .
چاپخانه سایر معانی: (امریکا) رجوع شود به: print shop، office printing : چاپخانه
[کامپیوتر] جلمه ای در زبان C که خروجی قالب بندی شده توید می کند. مانند جمله ی ;(printf( "the answer is %d\n" ،i . جمله ی " the answer is"، سپس مقدار i به عنوان عدد صحیح دهدهی را چاپ کرده و پ ...
طبع، چاپ، چاپ پارچه، باسمهزنی سایر معانی: عمل چاپ کردن، هنر چاپ، چیز چاپ شده (به ویژه چاپ دوم و سوم و غیره)، ویرایش، تجدید چاپ [نساجی] چاپ - عمل چاپ کردن
چاپخانه سایر معانی: printery : چاپخانه
[نساجی] خمیر چاپ
[نساجی] غلتک ماشین چاپ
نتیجه چاپی سایر معانی: (کامپیوتر) پسچاپ، برونچاپ، نسخه ی چاپی، خروجی چاپی [کامپیوتر] خروجی، نتیجه نهایی، نسخه چاپی، نتیجه چاپی [سینما] تجزیه (شیمیایی ) امولسیون [بر اثر نور] [برق و الکترونیک ...
[نساجی] چاپ پس مقاوم
[برق و الکترونیک] دورنگاری آماتوری از طریق رادیو روشی که توانایی تصحیح خطا را فراهم می سازد .
سامانۀ خودکار شناسایی اثرِانگشت [علوم نظامی] رایاسامانهای که میلیونها اثرِانگشت را برای شناسایی اهداف، نگهداری و مقایسه میکند||| اختـ . سامانۀ خوشان AFIS ...
واژههای مصوب فرهنگستان