[کامپیوتر] میله چاپ
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زنجیر چاپ
[کامپیوتر] کنترل کننده چاپ
[کامپیوتر] تراکم چاپ
چکش چاپ
دستخطی که مانندچاپ یا حروف چاپی باشد
[سینما] پرداخت نسخه مثبت
[کامپیوتر] موقعیت چاپ، مکان چاپ
[کامپیوتر] کیفیت چاپ
تیراژ
مغازه ی چاپ کارت ویزیت و غیره، چاپخانه (printing office هم می گویند) [کامپیوتر] بسته گرافیکی ساده که چندین خدمت چاپی را بخوبی انجام می دهد
قابل چاپ سایر معانی: چاپ کردنی [نساجی] قابل چاپ