لیست واژه‌ها

principle of law

[حقوق] اصل حقوقی

دیکشنری انگلیسی به فارسی

principle of likelihood

[ریاضیات] اصل درست نمایی

دیکشنری انگلیسی به فارسی

principle of linear transformation

[عمران و معماری] اصل جابجایی خطی

دیکشنری انگلیسی به فارسی

principle of nested intervals

[ریاضیات] اصل بازه های تو در تو

دیکشنری انگلیسی به فارسی

principle of opposition

[زمین شناسی] اصل مخالف - روشی گرافیکی است که برای ترسیم مدل تبلور تفریقی ماگمایی که تعیین کننده ترکیب بلورهای تجمعی است، بکار می رود.

دیکشنری انگلیسی به فارسی

principle of precise measurement

[آمار] اصل اندازه گیری دقیق

دیکشنری انگلیسی به فارسی

principle of reciprocity

اصل دوسویگی [ژئوفیزیک] اصلی که بر پایۀ آن پتانسیل ایجادشده در نقطۀ M، که حاصل از چشمۀ جریان در نقطۀ A است، با جابه‌جا کردن نقاط اندازه‌گیری تغییر نمی‌کند ...

واژه‌های مصوب فرهنگستان

principle of separation of power

[حقوق] اصل تفکیک قوا

دیکشنری انگلیسی به فارسی

principle of superposition

[شیمی] اصل بر هم نهی [عمران و معماری] اصل اجتماع اثر بارها - اصل اجتماع اثرها - اصل انطباق - اصل جمع آثار - اصل جمع آثار قوا [برق و الکترونیک] اصل جمع آثار [ریاضیات] اصل برهمنهی ...

دیکشنری انگلیسی به فارسی

principle of the first difference

[ریاضیات] اصل اولین اختلاف

دیکشنری انگلیسی به فارسی

principle of the minimum

[ریاضیات] اصل مینیمم

دیکشنری انگلیسی به فارسی

principle of virtual work

[عمران و معماری] اصل کار مجازی

دیکشنری انگلیسی به فارسی

واژه‌نامه‌ها

پیشنهاد واژه جدید