دفاع، پوزش ادبی سایر معانی: دفاعیه ی رسمی (از عقیده یا مذهب یا رفتار شخصی)، دفاع نامه، مدافعه، توجیه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(خودمانی) 1- (نزد پلیس) اعتراف کردن (و دیگری را لو دادن) 2- قول شکنی کردن، زه زدن، شانه خالی کردن، (به وعده) وفا نکردن 3-تسلیم شدن یا کردن، ول کردن، دست کشیدن، لنگ انداختن، قول شکنی، خلف وعد ...
تظاهر، وانمود، ظاهری، نمایش دروغی، حمله خدعه امیز، وانمود کردن سایر معانی: (در مشت زنی یا عملیات جنگی ـ برای گمراه سازی حریف تظاهر به حمله کردن) تک نمایی، حمله ی دروغی، حمله ی وانمودین، وانم ...
بالماسکه، شادمانی، ماسک، لفافه، نقاب، روبند، پوشانه، ماسک زدن، پوشاندن، پنهان کردن سایر معانی: رخپوش، رخگیر، هر چیزی که پنهان کند یا ظاهر را عوض کند، پرده، پوشش، تظاهر، پوشش ایمنی چهره، چهره ...
حیله جنگی، تدبیر جنگی، لشکرارایی سایر معانی: (در جنگ) ترفند، حیله ی رزمی، ستاوه، ترفنده، تمجید