پِرِسی [مهندسی مواد و متالورژی] ویژگی آنچه پرسکاری بر روی آن انجام شده باشد|||متـ . فشرده
واژههای مصوب فرهنگستان
[عمران و معماری] آجر پرسی - آجر فشاری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[برق و الکترونیک] کاتد فشرده شده کاتد گسیل کننده ساخته شده با فشردن و حرارت دادن مخلوطی از آلیاژ تنگستن - مولیبدون و آلومینات باریم و کلسیم، به نسبتی که باریم بخار شده در سطح گسیل کننده الکت ...
شیشۀ پِرِسی [مهندسی مواد و متالورژی] شیشهای که در حالت خمیری آن را تحت فشار در یک قالب شکل میدهند|||متـ . شیشۀ فشرده
[نفت] حفاری با هوای فشرده
(بیشتر در مورد برگ یا اندام گیاهی) فشرده به، تنگ چسبیده به، (به طور مسطح) روی سطحی قرار گرفته، هم فشرده، کاملا نزدیک و مجاور چیزی، مجاور
[زمین شناسی] سپرهوای فشرده درمواردی که تونل در زیرسطح ایستابی واقع است ،هجوم آب به داخل تونل مشکلات زیادی به دنبال دارد.لذا بااستفاده از هوای فشرده ،فشارهوا در داخل سپررا بالامیبرندتا از ورو ...
[نفت] دریچه ی کشویی هوای فشرده
[عمران و معماری] تلمبه با هوای فشرده
چَفتۀ خفته [معماری و شهرسازی] چَفتهای که افراز آن کمتر از نصف دهانه باشد
قوس خفته [معماری و شهرسازی] قوسی که افراز آن کمتر از نصف دهانه باشد
[ریاضیات] معادله ی تنزل یافته