[ریاضیات] نمایش کامپیوتری، نمایش کامپیوتر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[ریاضیات] نمایش پیوسته
بازنمود دادهها [رایانه و فنّاوری اطلاعات] ارائۀ دادهها در قالبی مانند نمودار و جدول و اعداد
واژههای مصوب فرهنگستان
[ریاضیات] نمایش دهدهی، نمایش اعشاری
نمایش گستردهشکل [اقتصاد] نمایشی که در آن بتوان شماری از جنبههای مهم بازی را بهروشنی و بهتفصیل مشاهده کرد
[حسابداری] ارائه مطلوب
[ریاضیات] نمایش صادق، نمایش وفادار
[ریاضیات] نمایش اعشاری متناهی
نمای آشکار ته [پزشکی] نوعی نمای ته که در آن وضعیت اندامهای تحتانی جنین در محاذات بدن به گونهای است که پاهای جنین در مقابل صورت قرار دارد ...
[ریاضیات] نمایش گرافیکی، نمایش تصویری، نمایش ترسیمی، نمایش خم تغییرات، نمودار
[برق و الکترونیک] نمایش آمیخته
[حقوق] قلب واقعیت غیر عمدی