حاضر بجنگ شدن، تحت فشار شدید قرار دادن سایر معانی: (برای جنگ) آراستن، رزم آرایی کردن، صف آرایی کردن، (بیشتر به صورت اسم مفعول) جنگیدن، درگیر (کارزار) شدن، (از هرسو) مورد تاخت و تاز (یا انتقا ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی