بی پروا، تند و شدید سایر معانی: (آنچه که با نیرو و شدت زیاد حرکت کند) پرخشونت، پرشدت، دیوسان، (کسی که با شتاب و نسنجیده عمل کند) شتابزده، عجول، بی صبر، ناگه کار، بی قرار و دمدمی، تابع امیال ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تند، از روی بی ملاحظگی، بی پروائی، شتابکاری، دلبازی
مادهای که با افزودن آن به یک محلول رسوب ایجاد شود [مهندسی بسپار]
واژههای مصوب فرهنگستان