بوریا، فشار، یک پر کاه، ازدحام مردم، نی بوریا، انواع گیاهان خانواده سمار، حرکت شدید، تعجیل، حمله، جویبار، یورش، جوی، خیز، خیز زدن، هجوم بردن، برسر چیزی پریدن سایر معانی: شتافتن، شتابیدن، (با ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی