[حقوق] وام عندالمطالبه (بدون مدت)، وام مشکوک الوصول
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بطور ناپایداریا متزلزل، بطور مشکوک، بطورمخاطره امیز
خطر ناک، خطیر، خوفناک سایر معانی: سیجناک، پر مخاطره [فوتبال] خطرناک- پرخطر
خطر ناک، خطیر، پرخطر سایر معانی: پرمخاطره، سیج ناک، مخاطره آمیز، وابسته به بخت، بختی، اقبالی، الله بختی، تصادفی، اتفاقی [ریاضیات] خیلی خطرناک، تصادفی، اتفاقی
خطر ناک سایر معانی: خطرناک
مخاطره، خطر، مسئله بغرنج، گرفتاری حقوقی سایر معانی: سیج، ورطه
خطر ناک، مخاطره امیز، در مخاطره سایر معانی: پر مخاطره، سیجناک
دچاری به نرمی استخوان، لغزندگی، سستی، شکنندگی
حساس، غلغلکی سایر معانی: قلقلکی، دقیق، مستلزم دقت و احتیاط، ظریف
سست، متزلزل، لرزان، مرتعش، ناپآیدار سایر معانی: ناپیدار
حساس، تند مزاج، زود رنج، نازک نارنجی، دل نازک سایر معانی: (وضعیت و غیره) حساس، (محل زخم یا ضرب دیدگی) حساس، زود درد، دردناک
لق، جنبنده، لرزان سایر معانی: سست، شل، متزلزل، سست بنیان، مرتعش، نوسانی، (امریکا - قدیمی) عضو اتحادیه انقلابی کارگران (در سال 1905 در شیکاگو تاسیس شد)