کالسکه بچه سایر معانی: قایق ته پهن، (انگلیس) کالسکه ی بچه (امریکا: baby carriage)
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[کامپیوتر] پارامترهای ارتباطات
[نساجی] لیف مصنوعی کوپرآما(کوپرآمونیوم پولکی )
[نساجی] کوپرآمونیوم
(امریکا) کالسکه ی بچه، صندلی چرخدار بچه (baby buggy هم می گویند)
وابسته بعلم ماوراءطبیعی سایر معانی: (ادبیات انگلیس در سده ی هفتم به ویژه شعر john donne و george herbert که ویژگی آن عبارت بود از استعاره های زیرکانه و دیرفهمیدنی و سبک زیاده تخیل آمیز و پر ...
پرسه زن، قدم زن سایر معانی: ولگرد، سیار، عیار، درگردش، کسی که قدم می زند، سلانه رو
هریک از دو استخوان نامنظمی که بخش اعظم استخوانبندی قسمت میانی صورت را تشکیل میدهند و در ساختار کام و کف حف ...
واژههای مصوب فرهنگستان