نیرومندانه، با توانایی، مقتدرانه، ازروی اقتدار، زیاد، بسیار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بدرشتی، تند، باخشونت، ازروی سخت گیری
خشمگینانه سایر معانی: بزور، جبرا، بعنف، جابرانه، سخت، بشدت، شدیدا، به تندی