شیر، شیره گیاهی، دوشیدن، شیره کشیدن از سایر معانی: شیره ی سپید رنگ، هر آبگونه ی شیر مانند، امولسیون، عصاره، گیاشیر، ریچار، (شیر) دوشیدن، (جانوران) شیردادن، (غیر منصفانه) بهره گیری کردن، درکش ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رزین یا پلاستیکی بهصورت پودر بسیار ریز که در پوشانش بسترسیال و قالبگیری چرخشی و دیگر روشهای تفجوشی به کار میرود [مهندسی بسپار]
واژههای مصوب فرهنگستان