(ماده ی منفجره حاوی فولمینات جیوه) گرد آتش گیر، گرد پکشی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[حقوق] اختیارات کلی به اعتبار سمت (مانند اختیارات وکیل، وصی، امین، مدیر تصفیه) [ریاضیات] توان(ی) کلی (عمومی)
(آمریکا) پول، قدرت مالی
نیروده زمینی [حملونقل هوایی] موتور مولد توان کلی که برای تولید برق یا هوای فشرده و راهاندازی سامانههای مختلف هواگَرد بر روی زمین به کار میرود ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[برق و الکترونیک] پهنای نیم توان مقدار نامی زاویه ای برای پهنای باریکه ی آنتن . در صفحه ای که جهت بزرگترین گلبرگ تابشی را دارد، این مقدار به صورت زاویه ی کامل بین دو جهت در این صفحه تعریف می ...
پر نیرو،پر زور،پر توان،توانمند، مرکب از اشخاص بلندپایه و قدرتمند
پول پرقدرت [اقتصاد] پولی شامل مجموع اسکناس و مسکوک نزد عموم و ذخایر بانکهای تجاری نزد بانک مرکزی و موجودی صندوق بانکها (vault money) ...
(یکان نیرو برابر با 1980000 فوت - پاوند) اسبتوان در ساعت، اسب بخار در ساعت
[عمران و معماری] ساختمان مرکز نیرو
[ریاضیات] قضیه ی همانی برای سری های توانی
[حقوق] اختیارات ضمنی یا فرضی
فراخباند روی خط برق داخلی [مهندسی مخابرات] نوعی فنّاوری انتقال در ارتباطات دادهای که امکان اتصال یک افزاره را ازطریق شبکۀ برق کمولتاژ درون ساختمان به شبکۀ محلی فراهم می&zwn ...