قطبیدن [شیمی] ایجاد بارهای جزئی مثبت و منفی در یک مولکول
واژههای مصوب فرهنگستان
قطبیدن [مهندسی بسپار] ایجاد بارهای جزئی مثبت و منفی در یک مولکول
نور قطبیده [فیزیک] نوری که بُردار میدان الکتریکی آن جهتگیری ثابتی دارد
[شیمی] نور قطبیده [سینما] نور قطبی شده [عمران و معماری] نور پلاریزه [برق و الکترونیک] نور قطبی شده نوری که تنها در یک جهت ارتعاش می کند. [نساجی] نورپلاریزه [ریاضیات] نور قطبیده ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[زمین شناسی] نور قطبیده نوری که با گذشتن از یک منشور یا پلاریزور دیگر تغییر یافته به نحوی که ارتعاشات عرضی آن در سطحی خاص یا در طرحی مدور یا بیضوی انجام می شود.(عموماً واژه نور قطبیده دارای ...
قطبنده [شیمی] ابزاری که نور را قطبیده میکند
دوقطبی کننده، متضاد کننده، قطبش دهنده، قطبنده [شیمی] قطبش دهنده، قطبنده [سینما] فیلتر ضد انعکاسی [برق و الکترونیک] قطبی کننده منشور نیکل یا قطعه دیگری برای قطبی کردن نور . [زمین شناسی] قطبشگ ...
نور قطبیدۀ دایرهای [فیزیک] باریکۀ نوری که بُردار الکتریکی آن را میتوان به دو مؤلفۀ متعامد با دامنههای مساوی و با اختلاف 1/4 طولِموج تقسیم کرد ...
[برق و الکترونیک] موج قطبش - دایره ای موجی الکترومغناطیسی که بردارهای میدان الکتریکی و / یا مغناطیسی آن در هر نقطه یک دایره را تعریف می کنند . این اصطلاح معمولاً در مورد امواج عرضی به کار می ...
تصویر قطبیدۀ متقاطع [مهندسی نقشهبرداری] تصویری راداری که از جهت متقابل قطبش حاصل شده است و در آن راستای قطبش بازگشتی بر راستای قطبش ارسالی عمود است |||متـ . قطبیدۀ متقاطع cross-polari ...
واقطبیده [شیمی] ویژگی ارتعاشهای بیتقارن طیف رامان
الکترونیک : قطب زدا شیمى : واقطبنده [شیمی] واقطبنده