نمایشنامۀ شاعرانه [هنرهای نمایشی] نمایشنامهای که در آن گفتوگوی شخصیتها به نظم یا نثر شاعرانه نوشته شده است
واژههای مصوب فرهنگستان
(ادبیات) کامیابی خوبان و شکست بدان (معمولا در آخر داستان)، سزا، جزا
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شاعرانه، بقاعده شعری
شعر گویی
شعرپرداز
نظم، شعر، اشعار، فن شاعری، چامه سرایی، لطف شاعرانه سایر معانی: سرواد، چامه، چکامه، آثار شعری
شاعران انگلیسی (به ویژه: wordsworth و coleridge و southey) که ساکن سرزمین دریاچه ها در شمال غربی انگلیس بودند
شاعر افسانه نویس
rich in (or with)poetsپر از شاعر
قطعاتی از شعر
نویسنده، مولف، مصنف، بانی، سازنده، نویسندگی کردن، تالیف و تصنیف کردن سایر معانی: نگارنده، تالیف کردن، تصنیف کردن، موجد، ابداع گر، پایه گذار، موسس، n : منصف، باعک، خالق، نیا، باعک شدن ...
خیالی، بوالهوس، پر اوهام سایر معانی: پر تخیل، پر پندارش، شگرف، طرفه، شگفت انگیز، عجیب و غریب، خیالباف، اهل خواب و خیال، هوس باف، خیال پرداز