(دستور زبان - در جمله ی شرطی) عبارتی که بیانگر نتیجه ی جمله است، عبارت بازدهنده، مکمل جمله ء شرطی، نتیجه جمله ء شرطی [ریاضیات] جواب شرط
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خرنوب، غلاف باقلا خرنوب، غلاف باقلایالوبیا
[زمین شناسی] خاک بودزولی قهوه ای
سرپاویسان [جانورشناسی] ردهای از نرمتنتباران که صدف آنها کوچک شده است یا وجود ندارد؛ سر آنها رشد زیادی یافته و چشمهایشان بزرگ است و یک سوهانک (radula) دارند؛ پای ...
واژههای مصوب فرهنگستان
فن معالجه ودرمان امراض پا سایر معانی: (در اصل) درمان بیماری های دست و پا، podiatry : فن معالجه ودرمان امرا پا
[خاک شناسی] یادزول پست
رجوع شود به: millipede، millipede : هزارپا
شکم پاوران، شکم پایان سایر معانی: (جانورشناسی) شکم پا(هر یک از نرم تنان رسته ی gastropoda مثل حلزون ها)
شکمپاویسان [جانورشناسی] ردهای از نرمتنتباران که تودۀ احشایی (visceral mass) آنها در مرحلۀ تکوینی به میزان 180 درجه چرخیده است و به همین دلیل بدنی نامتقارن دارند ...
[زمین شناسی] رده شکم پایان، نرم تنی از رده گاستروپودا(شکم پایان). گروه وسیعی از نرم تنان (از جمله حلزونها) اغلب شکم پایان(حلزونها) صدفی منفرد،بدون حجره وآهکی دارند که معمولاً مارپیچی هستند
پاپنجهای [عمومی] پایهای با زائدههایی انعطافپذیر، شبیه به پنجه پای مارمولک، که از آن برای نگه داشتن گوشی تلفن همراه و دوربین عکاسی و گرفتن خودعکس استفاده میکنند ...
[زمین شناسی] خاکهای پودزولی گلی دار