پیمان هزینه ـ کارمزد [مدیریت - مدیریت پروژه] نوعی روش پرداخت در قراردادها بر مبنای بازپرداخت هزینههای واقعی انجامشده به علاوۀ کارمزد ...
واژههای مصوب فرهنگستان
پیمان کارمزد مقطوع [مدیریت - مدیریت پروژه] نوعی پیمان هزینه ـ کارمزد که کارمزد آن مقطوع است
[نساجی] پارچه پرز دار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(آموزش) آزمون تعیین استعداد (که در یازده سالگی به دانش آموزان می دادند)
[کامپیوتر] روش طراحی و مستند سازی برنامه که ساختار عملیاتی و گردش اطلاعات را در سه نوع نمودار نشان می دهد .
[کامپیوتر] مکینتاش پلاس
اضافه، مازاد سایر معانی: (مقدار یا مبلغ و غیره) باقیمانده، اضافی، زیاد آمده، زیادی، بیش از نیاز، زائد، بیش از احتیاج
[حسابداری] صرف سهام
[عمران و معماری] فزونی پارکینگ - مازاد پارکینگ
[حسابداری] حساب مازاد تجدید ارزیابی
[ریاضیات] متغیر اضافی، متغیر مازاد
[عمران و معماری] آب اضافی