پِیرنگ [سینما و تلویزیون] ساختار و هستۀ اصلی نمایش یا فیلمنامه که ترتیب و توالی رویدادها را نشان میدهد
واژههای مصوب فرهنگستان
روند پِیرنگ [هنرهای نمایشی] سیر تحولات اصلی نمایشی در داستان نمایش یا فیلم
[سینما] نقطه عطف
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پلوتینوس (فیلسوف رومی - زاده ی مصر)
(عامیانه) تسلیم احساسات شدن، احساساتی شدن
دستگاه تبدیل تحلیلی [مهندسی نقشهبرداری] دستگاه تبدیلی که از روشهای تحلیلی برای توجیه و ترسیم عوارض و تولید خطوط تراز استفاده میکند ...
[آمار] دونموداره
[برق و الکترونیک] نمودارهای ( بود )
[آمار] نمودار جعبه و خط
نسخۀ وارسی [مهندسی نقشهبرداری] نسخۀ ترسیمی که برای بررسی و تصحیح محتوا یا دقت موقعیت دادههای رقمی و نقشه به کار میرود
پِیرنگ دَورانی [هنرهای نمایشی] پِیرنگی که در آن پایان رویدادها به نقطۀ آغاز آن بازمیگردد
کَرت نمونه [کشاورزی - زراعت و اصلاح نباتات] قطعۀ کوچکی از زمین که برای اندازهگیری محصول در شرایط مختلف به کار رود