متصدی تعمیر خط اهن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[زمین شناسی] کناره صفحه،حاشیه صفحه، مرز صفحه
نشان عیار، انگ، طرف و دولت روی سیمینه وزرینه گذاشته میشود
جابشقابی [گردشگری و جهانگردی] وسیلهای برای چینش و نگهداری آسان و بهداشتی بشقابها در کنار هم و در کمترین جا
واژههای مصوب فرهنگستان
[زمین شناسی] مقاومت ورقه - نیرویی که از حرکت ورقه جلوگیری می کند مانند زمانی که ورقه فرورونده در مقابل ورقه بالایی قرار می گیرد.
پذیرایی بشقابی [گردشگری و جهانگردی] ← پذیرایی امریکایی
[پلیمر] برش صفحه ای
(زمین شناسی - این نظریه: سطح زمین از چندین صفحه ی عظیم تشکیل شده که مرتبا در حرکت اند و موجب زلزله و به وجود آمدن کوه ها و غیره هستند) زمین ساز شناسی [عمران و معماری] تکتونیک صفحه ای [زمین ش ...
[مهندسی گاز] شیربشقابی [نفت] شیر صفحه ای
زمین مسطح، فلات سایر معانی: بلندا (mesa هم می گویند)، وضع ثابت، تراز خط، ترازه [کوه نوردی] تختگاه [آب و خاک] فلات
[زمین شناسی] فوران فلاتی - جریان های متوالی گدازه که در صفحاتی روی یک منطقه وسیع پخش می شوند.
[زمین شناسی] کوه فلاتی - کوه کاذب ایجادشده توسط بریدگی یک فلات؛به عنوان مثال کوه های کاتسکیل.