[ریاضیات] قوس پلاسما
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پاکسازی خوناب [علوم دارویی] پاکسازی خوناب از دارو
واژههای مصوب فرهنگستان
گرمایش پلاسما [فیزیک] افزایش تحرک گرمایی کاتورهای ذرات پلاسما که به روشهای مختلفی، از جمله گرمایش اهمی و تراکم بیدررو، صورت میگیرد ...
[کامپیوتر] وسیله نمایش مسطح با حبابهای کوچک نئون
[برق و الکترونیک] غلاف پلاسمایی پوشش گاز یونیده که سفینه یا جسم متحرک دیگر را در اتمسفر به هنگام حرکت با سرعتهای ابر صوتی در بر می گیرد . غلاف پلاسمایی بر ارسال، دریافت و پراش امواج رادیویی ...
[برق و الکترونیک] تلویزیون پلاسما
(زیست شناسی) دشتینه زاد، زیست شناسی ضمائم سیتوپلاسم
زیست شناسی پروتوپلاسم منطقه خارجی یاخته
دیاستاز تجزیهکننده پروتئین، دیاستاز عامل تجزیه لخته خون سایر معانی: (داروسازی) پلاسمین
پیشوند: دشته -، پلاسما [plasmolysis]
[نساجی] پروتئین حاصل از متلاشی کردن کورتکس پشم
(زیست شناسی - میتوز) آرکوپلاسم