اجرای زخمهای [موسیقی] دستور یا شیوۀ خاصی از نوازندگی در سازهای کمانهای که در آن به جای کمانه کشیدن سیمها با انگشت سبابه کشیده میشوند|||متـ . زخمهای ...
واژههای مصوب فرهنگستان
سُرِشی زخمهای [موسیقی] نوعی اجرای زخمهای که در آن همزمان با زخمۀ دست راست، دست چپ با حرکت بر دستۀ ساز به بالا و پایین سرانیده میشود ...
الت ذکور حیوان، الت نری گاو، شلاق ساخته شده از ذکر گاو سایر معانی: آلت مردی جانور (به ویژه ذکر گاو که از آن شلاق می ساختند)، چل
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسب لیپیت زانر (میان اندام و معمولا سپید و زود آموز)
غرور جوانی، جوش صورت و پوست سایر معانی: جوش صورت (به ویژه در جوانان)، آکنه، جوش پوست
گیرایی، عطیهالهی، جذبه روحانی، گیرش سایر معانی: فر، فره (جذابیت و نفوذ و قدرت کلام و پیشگامی که برخی از مردم به ویژه رهبران از آن برخوردارند)، جاذبه، (مسیحیت) صفا و نورانیت (که موهبت الهی و ...
فراست، استعداد، خصیصه، قوه تشخیص، بویایی، شامه سگ سایر معانی: (دراصل) شم، قدرت بویایی، قدرت تشخیص، (عامیانه) کلاس، رفتار زیبنده، زیبندگی، برازندگی، فرزامی، ویرایی، قابلیت، ذوق، مجا قوه تشخیص ...
بار، میخانه، رستوران، کافه سایر معانی: رستوران، کافه
نشاط، سرزندگی
نیرو، زور، انرژی، زیپ، زیپ لباس را کشیدن، زیپ دار کردن، با سرعت و انرژی حرکت کردن سایر معانی: (صدای حرکت سریع مثلا صدای گذشتن پیکان یا گلوله از کنار گوش) صفیر، غژ، ویژ، فش، جر، (عامیانه) اشت ...