پری، ادم بازیگوش و خطرناک، پریزادی که در ماهتاب میرقصد سایر معانی: pixy پری، مج، بچه شیطان
دیکشنری انگلیسی به فارسی
موجود وهمی سایر معانی: گرملین (موجود جن مانند خیالی و کوچکی که به شوخی گفته می شود باعث خراب شدن هواپیماها و به هم خوردن کارهاست)، موجود وهمی مثل جن و پری
مدل مو، سبک آرایش گیسو
(مردم باورهای ایرلند) لپرکان (جن کوچکی به شکل پیرمرد ریش دراز که جای طلای نهفته را به هرکسی که بتواند او را بگیرد نشان می دهد)، افسانه ایرلندی جن کوچکی که هرکس انراگرفتارمیساخت گنج های نهفته ...