ازروی خوک منشی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
از، طمع، حرص سایر معانی: آز، آزمندی، فزون خواهی، حریص بودن، طمع ورزیدن
خوکی، گرازوار، وابسته بخوک سایر معانی: وابسته به یا مانند خوک، خوکسان، خوک مانند، گراز مانند