تکه ای [برق و الکترونیک] تکه ای [ریاضیات] تکه ای، قطعه به قطعه [آب و خاک] قطعه ای، تکه ای
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[ریاضیات] پیوستگی تکه ای
[برق و الکترونیک] خطی تکه ای [ریاضیات] خطی جزء به جزء، خطی منفصل، قطعه به قطعه خطی، تابع خطی قطعه وار
[برق و الکترونیک] تقریب خطی تکه ای
[ریاضیات] گذر هموار قطعه وار، مسیر قطعه به قطعه هموار
[ریاضیات] سطح دو طرفه ی هموار
[نساجی] پیوند کردن
[نساجی] نخ پیوند
(جانورشناسی) اسفرود امریکایی (podilymbus podiceps)
[عمران و معماری] یخچال کوهپایه ای [زمین شناسی] یخچال کوهپایه ای این یخچال زمانی شکل میگیرد که یک یا چند یخچال نوع آلپی از دیواره های دره های کوهستانی مهاجرت نموده و به صورت یک صفحه پهن در زم ...
[زمین شناسی] کفه میانرود کوهپایه ایواژه به کاررفته توسط تیتور(1949) برای سطح سنگی مسطح در طول دامنه شرقیColorado Front Range و در 1953(ص47) توسط او به عنوان مترادف پهنه فرسایشی محسوب شد.
[زمین شناسی] سنگفرش کوهپایه ای واژه به کاررفته توسط دیویس(1930) برای پهنه های فرسایشی واقع در حاشیه یا پایین دست مناطق کوهستانی.