غنیمت جنگی، یغما سایر معانی: تاراج، مال چپاول شده، هر چیز غارت شده، غارت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کمبود، کمیابی و گرانی، قحط و غلا سایر معانی: کمداشت، کمیابی، (در اصل) گرانی، گزافی، گرانبهایی، کمبود خوراک، قحطی
(خودمانی) خوراک سبک خوردن
یغما، تاراج، غارت، چپاول، غارتگری، غنیمت، چاپیدن، غارت کردن سایر معانی: تاراج کردن، چپاول کردن، به یغما بردن، به غنیمت بردن، لاشیدن، اختلاس کردن، هپرو کردن، بالا کشیدن، مال غارت شده، (جمع) غ ...
(امریکا - خودمانی)، کار آسان، کار بی دردسر، سهل، مثل آب خوردن، زود تسلیم، گولو، مطیع، هالو