کاراندام [زیستشناسی] مجموعۀ فرایندهایی که در یاختهها و بافتهای یک موجود زنده رخ دهد
واژههای مصوب فرهنگستان
(شناخت رابطه ی روان شناسی و فرایندهای فیزیولژیکی) روان تنکرد شناسی، روان فیزیولژی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تجزیه، تشریح، ساختمان، ساختمان بدن، کالبد شناسی، استخوان بندی، مبحی تشریح سایر معانی: شناخت ساختمان گیاهان و جانداران، کالبد شکافی، تشریح (بدن جاندار یا گیاه)، ساختمان بدن جاندار یا گیاه، سا ...
گیاه شناسی، کتاب گیاه شناسی، گیاهان یک ناحیه، زندگی گیاهی یک ناحیه سایر معانی: (به منظور پژوهش علمی) گیاه گردآوری کردن، گیاهان منطقه ی بخصوص [نساجی] پارچه بتانی - فاستونی از پشم مرینوس ...
کالبدشناسی عملکردی [علوم تشریحی] شاخهای از کالبدشناسی که به رابطۀ میان اندامها و عملکرد طبیعی آنها میپردازد
علم شناخت کارِ اندامهای موجود زنده و اجزای آنها [زیستشناسی]