[کامپیوتر] کنترل کننده جنبی ؛ کنترل کننده جانبی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[کامپیوتر] محرک جنبی
[کامپیوتر] متصدی تجهیزات جانبی
پوشش محیطی [شنواییشناسی] پوششی که در آن آستانۀ شنوایی هنگامی که نشانک و نوفۀ پوششی همزمان به یک گوش فرستاده میشود، افزایش مییابد ...
واژههای مصوب فرهنگستان
تارتود دندانزاد پیرامونی [علوم پایۀ پزشکی] تارتود دندانزاد در قسمتهای پیرامونی لثه
تغذیۀ وریدی محیطی [تغذیه] وارد کردن مواد مغذی موردنیاز بیمار مستقیما از راه عروق محیطی مانند سیاهرگ سفالیک
[زمین شناسی] دیواره حاشیه ای مجموعه تقریباً منظمی از ساختارهای صفحه ای که در کنار هم حاشیه سطح دهان یک ادریواستروئید را تشکیل می دهند، این مجموعه در حقیقت از چندین حلقه صفحه ای (که به سمت عق ...
واحد جنبی
دید محیطی [علوم پایۀ پزشکی] دیدی که در آن محرک در راستای لکۀ زرد شبکیه قرار نمیگیرد
کامپیوتر : دستگاه جانبى کوچک [کامپیوتر] دستگاه جانبی کوچک .
سطح، بیرونی، ظاهری، بیرون، خارج، خارجی، ظاهر سایر معانی: برونی، برونین، برون مرزی (در برابر: درونی internal)، مشهود، مجسم، خارج از ذهن و مغز انسان، از بیرون، برونزاد، از بیرون به درون، برون ...
[سینما] میدان دید [عمران و معماری] میدان دید