شاید، اتفاقا، ممکن است، توان بود سایر معانی: (قدیمی)، تصادفا، ازقضا
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[زمین شناسی] آب زیرزمینی معلق توده ای منفرد از آب زیرزمینی که در بالا معلق مانده و توسط یک آبخوان نیمه تراوا از سطح ایستابی اصلی جدا می شود.
[عمران و معماری] سفره معلق [زمین شناسی] سفره معلق
[زمین شناسی] سنگ آویخته،سنگ معلق، بلوک معلق (Perched block)
[زمین شناسی] چشمه آویخته،چشمه معلق چشمه آبی که منشای آن یک سفره آب زیرزمینی معلق می باشد.
[نساجی] کنترل کیفی کالا - بازرسی پارچه - خارزنی
[زمین شناسی] لایه معلق،طبقه معلق یک توده یا ساختار سنگی عموماً چینه یا لایه ای شکل که از یک سفره آب زیرزمینی معلق، محافظت می کند. تراوایی چنین توده ای به حدی کم است که آبی که از طریق آن به س ...
[زمین شناسی] آب زیرزمینی نیمه معلق
[عمران و معماری] سفره آب نیمه آویزان
(جانورشناسی) پرچ نقره فام (bairdiella chrysoura - بومی کرانه ی خاوری امریکای شمالی)
(جانور شناسی) قزل آلای امریکایی (انواع ماهی های استخوانی آبهای شیرین امریکای شمالی از تیره ی percopsidae به ویژه omiscomaycus percopsis)
(جانورشناسی) پرچ چشم بزرگ (hyperprosopon argenteum - بومی سواحل کالیفرنیا)