حریقوابسته [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل] هر جامعۀ گیاهی که برای رشد بهینه و بقا به یک یا چند حریق با فراوانی و زمان و شدت و اندازۀ متفاوت نیاز دارد ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[کامپیوتر] وابستگی سخت افزاری.
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[صنعت] دارای توزیع مستقل و یکسان - گروهی همگن از داده ها که از یکدیگر مستقل و در یک توزیع مشترک بطور تصادفی توزیع شده اند.
[زمین شناسی] روش زوایای مستقل
(دستور زبان) جمله ی پایه، جمله ی اصلی، جمله ی ناوابسته (در برابر: جمله ی وابسته dependent clause)
[نفت] رانش مستقل
[ریاضیات] عنصر مستقل
پیشامدهای مستقل [آمار] پیشامدهایی که رخ دادن یا رخ ندادن هر شمار از آنها بر احتمال رخداد بقیه آنها تأثیر نگذارد
فیلم مستقل [سینما و تلویزیون] فیلم سینمایی که استودیوهای بزرگ در آن سرمایهگذاری نمیکنند و معمولا با مبالغ محدود ساخته میشود ...
فیلمساز مستقل [سینما و تلویزیون] فیلمسازی که تولید سینمایی خود را خارج از نظام متعارف فیلمسازی استودیویی و معمولا با بودجهای اندک میسازد ...
فیلمسازی مستقل [سینما و تلویزیون] فرایند تهیه و تولید فیلم خارج از نظام استودیویی و غالبا با صرف هزینهای اندک
[ریاضیات] مستقل از مسیر