ساق، پایک، ساقه گل، پای کوچک، ساقه کوچک سایر معانی: (گیاه شناسی) دمگل [زمین شناسی] پایه. لوله مانند. دومین مفصل شاخک. کمر باریک مورچه ها.
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ریشه، دودمان، دنباله، میله، دسته، اصل، تنه، گردنه، ساقه، ریشه لغت قطع کردن، ساقه دار کردن، بند اوردن سایر معانی: ساقه ی میوه (و غیره) را کندن، (در جهت مخالف چیزی) پیشرفت کردن، ناشی شدن از، س ...