مرتهن، گروگیر، بنگاه رهنی، وامده سایر معانی: گروبردار، صاحب مغازه ی گروبرداری و کارگشایی، کارگشا، گرو گیر، صاحب بنگاه رهنی، وام ده [حقوق] صاحب بنگاه کارگشایی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مغازه ی کارگشایی و گروبرداری
قرض دهنده سایر معانی: قر دهنده