ادم ساده، بره، گوشت بره سایر معانی: آدم مظلوم، آدم معصوم (به ویژه طفل)، آدم آرام و بی آزار، بچه گوسپند، شیشک، پوست بره (lambskin هم می گویند)، عزیز، گرامی، نور چشم، آدم ساده لوح، گولو، بی تج ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خون، عصاره، شیره، شیره گیاهی، شیره کشیدن از سایر معانی: شیره ی گیاهی، گیاشیر، نیرو، توان، شیره ی جان، انرژی، شورواشتیاق، رمق، نا، شیره ی چیزی (یا کسی) را کشیدن، از رمق انداختن، از توان انداخ ...
کسیکه قربانی دیگران شود، بز طلیعه سایر معانی: سپر بلا، بلاگردان، کسی که گناه دیگران را به گردن او می اندازند، (در اصل - یهودیان باستان) بز قربانی که خاخام گناهان مردم را در گوشش می خواند و س ...