گذرگاه، جاده، خط سیر، جاده پیاده رو سایر معانی: رجوع شود به: path، معبر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مسیر توالی [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل] روند تکوین اجتماع گیاهی در یک نظام آشفتۀ مشخص
واژههای مصوب فرهنگستان
کوچه، خیابان کوچک سایر معانی: پس کوچه، کوی، راه، معبر، خیابان، راهرو، راهی که دو طرفش درخت باشد، (بازی بیس بال) بخش انتهایی زمین بازی که در دو طرف بخش میانی قرار دارد (power alley هم می گوین ...
بزرگراه، اتوبان، شاهراه، ابر شاهراه، جاده وسیع سایر معانی: ابر بزرگراه
رجوع شود به: expressway