مخفف: ثبت شده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
pated _پسوند: دارای سر بخصوص، - سر
گواهینامۀ ثبت اختراع [حقوق] سندی که براساس آن به مخترع یا دراختیاردارنده و مدعی اختراع حق انحصاری بهرهبهرداری از آن اختراع برای مدت معینی اعطا میشود ...
واژههای مصوب فرهنگستان
گواهینامۀ ثبت اختراع [مدیریت - مدیریت فنّاوری] سندی که براساس آن به مخترع یا دراختیاردارنده و مدعی اختراع حق انحصاری بهرهبهرداری از آن اختراع برای مدت معینی اعطا میشود ...
نمایندۀ ثبت اختراع [مدیریت - مدیریت فنّاوری] شخصی حقیقی یا حقوقی که به نمایندگی از طرف مخترع تقاضانامۀ ثبت اختراع را تهیه و پیگیری میکند، اما وکیل مخترع در دعاوی حقوقی نیست ...
تقاضانامۀ ثبت اختراع [مدیریت - مدیریت فنّاوری] درخواستی که برای صدور گواهینامۀ ثبت اختراع به ادارۀ ثبت اختراع ارائه میشود
داروی به ثبت رسیده (داروی اختصاصی یک شرکت داروسازی که دیگران حق تقلید از آن را ندارند)، داروی اسپسیالیته، داروی اختصاصی
اداره ی ثبت اختراعات و نام های انحصاری و امتیازات، فرداد خانه، اداره ی فردادها، اداره ثبت اختراعات
افتاب گیر، افتاب رو
صاحب اختراع ثبت شده، ذینفع اختراع به ثبت رسیده سایر معانی: دارنده ی حق انحصاری، امتیازدار، صاحب امتیاز، دارنده ی فرداد، فرداد دار [حقوق] صاحب حق اختراع
[آب و خاک] کارمایه فرسایش،فرسایش بالقوه
مادر بزرگ، نه نه بزرگ، بی بی، جده