اعتقاد به سرنوشت سایر معانی: اعتقاد به قضا و قدر، سرنوشت گرایی، سرنوشت باوری، جبریگری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حماقت، کندی سایر معانی: خمودی، خرفت شدگی، کندی (ذهن یا احساس)، بی حالی، کسل بودن، رخوت، کودنی
رکود، بیهودگی، بی حرکتی، تنبلی، ناکنش، بی اثری، بی حالی، بی کاری سایر معانی: ناکنشوری، عدم فعالیت، کاهلی، ناکنایی، بدون فعالیت، سستی، سکون، فعال، در حال کار، در حال عمل
جبر، سکون، قوه جبری، ناکاری سایر معانی: (فیزیک: تمایل ماده به حفظ وضع حرکتی خود یعنی ماده ی ساکن می خواهد ساکن بماند و ماده ی در حرکت می خواهد در همان جهت قبلی حرکت کند مگر آنکه تحت تاءثیر ن ...
بیحالی، سستی، بی حالتی، کندی، بیروحی
تنبلی، کاهلی
تخمل، عدوم مقاومت، حالت فعل مجهول، مجهولیت
بردباری، طاقت، عزا، شکیبایی، تاب، صبر، شکیب سایر معانی: خودداری، حوصله، تحمل، پایداری (patiency هم می نویسند)، (انگلیس) فال ورق
روح، ارامش، متانت، صفاء سایر معانی: صفا
ارامش، سکون سایر معانی: آرامش، آسودگی، صفا، سکوت
بیدست وپایی، بی تدبیری
(فلسفه) رواق گرایی، پیروی از فلسفه ی رواقیون، فلسفه رواقیون