به طور قابل قبول، به طور نسبتا متوسط، پذیرفتنی، بطور میانه، چنانکه بتوان پذیرفت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ملایم سایر معانی: بطور میانه، بااعتدال، با مدارا، معتدلانه