[عمران و معماری] نیمه فشرده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[عمران و معماری] جزئی ارتجاعی
[حسابداری] مشارکت جزئی
[حسابداری] سهام ممتاز با مشارکت جزئی در باقیمانده سود
[برق و الکترونیک] قسمتی محافظت شده
[پلیمر] جزئی جامد شده
[عمران و معماری] روزنه نیمه مستغرق
بطور نامناسب، ازروی بی کفایتی، بطور غیر کافی
بتدریج، تدریجی، تکه تکه، خرد خرد، بتدریج سایر معانی: قطعه به قطعه، کم کم، مرحله به مرحله، تدریجا، به اجزاء ریز تقسیم کردن
حقا، باداشتن حق، از روی حقانیت
رابطهای که بازتابی و پادمتقارن و ترایا باشد [ریاضی]
واژههای مصوب فرهنگستان