کمی، بی اهمیتی، بی معنی گری، ناچیزی، ناقابلی سایر معانی: insignificancy ناچیزی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کمی، اندک، کمیابی، مقدار کم، قلت، عدد کم سایر معانی: اندکی، کمینگی، ندرت، کمبود، کمداشت، معدود