وابسته به کاخ، کاخی، کاخ مانند، دارای امتیازات سلطنتی، وابسته به ناحیه ی پالاتینات (در آلمان)، صاحب منصب کاخ سلطنتی، اشرافی قرون وسطی که در قلمرو خود دارای امتیازات سلطنتی بود، پوست خز (که ب ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لوزه [زیستشناسی] هریک از دو تودۀ بادامیشکل در دو طرف حلق دهانی که عمدتا از بافت تنابهای تشکیل شده است
واژههای مصوب فرهنگستان
استخوانهاى کامى، استخوانهاى کام
قلمرو کنت (رجوع شود به: count palatine)
وابسته بکام و بینى، حنکى انفى
کامی [پزشکی - دندانپزشکی] مربوط به کام یا در سمت کام
آژنگ کامی [پزشکی - دندانپزشکی] چینوچروکهای نامنظم عرضی در ناحیۀ قدامی سختکام که بخش مرکزی آن از بافت ...
مربوط به کام یا در سمت کام [پزشکی - دندانپزشکی]